ممکن سوال های زیادی برای ما پیش بیاد در باره ی تاریخ ایران که چرا سیزده فروردین همه ی مردم ایران به بیرون میروند؟خوب معلومه چون روزه طبیعت

یاچرا سیزده فروردین گذاشتن مگرنه اینکه سیزده یکی از اعداد مقدس شیطان پرستی است.و...

خوب بهتر در این باره برگردیم به تاریخ ایران زمان خشایار شاه.

خشایارشاه یکی از شاهان ایران بود که همسری داشت و همسرش میمیرد ومدت زیادی ازدواج نمیکند.خشایارشاه وزیری داشت به اسم «مردخای»که فردی یهودی بود اما هیچکس نمیدانست که مردخای

یهودی است.

خشایار شاه دستور میده که زیباترین زن های سرزمینش را جمع کنندونزد او ببرند تا یک زن برای خود انتخاب کند.یک ماه گذشت تا زیباترین زن هارا برای خشایار شاه بیارن دربین زن ها زنی بود به اسم «استر»که

بچه برادر «مردخای»بود.و«مردخای»آن را میان زن ها قاطی کرد.وخشایار شاه هم نمی دانست که استر کیه اما همان زن یعنی استر را انتخاب میکنه واستر زن خشایار شاه میشه.

وعموی خود را یعنی«مردخای»را بالا میکشه که دست راست خشایار شاه میشه و هرشب استر و مردخای باهم جلسه میگرفتن.

اما یکی از وزیرهای خشایارشاه میفهمه که «مردخای»یهودی وبه پیش خشایار شاه میره وقضیه را میگه اما هنوز نمدانند که «استر»یهود.خشایارشاه دستوربازداشت مردخای رامیدهد و«استر»نقشه ای میکشه و

به پیش خشایار شاه میرود ومیگوید:«من مکان تمام یهودیان را به تو میگویم به شرطی که مردخای آزاد شود.»

خشایار شاه که جاخورده بود گفت تو از کجا جای آن ها را بلدی استر گفت که من یهودی هستم اماچون زن خشایارشاه بود خشایارشاه به کسی چیزی نگفت.

ودر روز سیزدهم فروردین درایران به دستور «استر»هفتادوهفت هزارو پانصدنفر ایرانی که یهودی نبوده اند به آتش کشیده شدند.وبه همین دلیل است که سیزدهم فروردین ماها به بیرون میرویم

تابار دیگر درخانه هایمان قتل عام نشویم.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مجسمه ی آزادی در آمریکا همان استر است که در دست راستش مشعلی دارد.که به سمت شرق است همان طورکه میدانید ایران هم در شرق دیگه وبه این منظور که ماروزی برمیگردیم وایران را آتش میزیم.